وبلاگ :
شيلو عج الله
يادداشت :
اسرار و نهان
نظرات :
3
خصوصي ،
11
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سيمرغ
سلام.
چه داستان جالبي بود ... و امتياز بندي اون استاد هم كاملا بجا ... و مچگيري ايشون هم جالب تر.
بله بقول شما واي بحال ما و استاد عزيزي كه نميخواد مچمونو بگيره بلكه بعوض ما ميره پيش خدا ميشينه و استغفار ميكنه.... امام زماني كه ... كه با محبت ترينه!
يكي مث من كه يه آدم خيلي عاديه و فقط در حد واجبات دين سرش ميشه... حتي يكي مث من! با اينهمه گناه كوچيك و بزرگ! باز هم بارها و بارها لطف اين آقا رو ديده م! اغراق نميكنم! اما هرگز نشده بخوامش و نباشه! حتي اگه حاجتمو هم نداده باشه اما همون "بودنش" و نه گفتنشو ديده م! باورتون ميشه؟ : ديده م!
اما بازم وقت گناه يادم ميره كه آخر روز كارنامه مو ميدن دست همين آقا... و چه عرق شرمي ميشينه به روي مباركش از گناهاي من! ... نميدونم.. اما كاش دركم انقدر ميرسيد كه هر روز آزارش ندم!