سفارش تبلیغ
صبا ویژن


                                               بسم رب المنتظر المهدی

وقتی جشن تولدی بر پا می شود ، هر کسی که وارد خانه شود اول سراغ کسی را می گیرد که تولد اوست .  راستی ما  1172سال چطور عادت کرده ایم فقط یک تولد ، بدون دیدن صاحب تولد برگزار کنیم و بدون اینکه بفهمیم دغدغه و رضایت او چیست .
این همه سال نه خواستیم و نه همت کردیم سراغی از صاحب تولد بگیریم شاید برای ما اهمیت نداشت یا شاید نبودنش برای ما عادت شده بود . راستش خوب که نگاه می کنیم گویا اصلا نیازی در وجودمان به وجود نیامده که پاسخی وجود داشته باشد .
 اصلا تا حالا فکر کرده ای چرا جمعیت میلیونی روز نیمه شعبان در جمکران جمع می شوند و باز هم صاحب تولد ، حجاب از رخ برنمی گیرد .... که مرحوم آغاسی می گوید : 

                            شاید این جمعه بیاید شاید       پرده از چهره گشاید شاید


قصه نیمه شعبان های مکرر و نبود آقا دردی از دردهای عاشقی است . این حرف ها را تا عاشق نباشی نمی فهمی .
عاشق وقتی بی تاب معشوق می شود ، وقتی هر بهانه ای ، هر بویی ، هر صدایی ، هر نفسی او را به سمت معشوق می کشد .وقتی دنبال یک آشناست تا احوال معشوق را از او جویا شود .
باید جای یک عاشق باشی تا بفهمی نیمه شعبان بی مولا تولد نیست ، قصه غربت و غمی است که اشک های بی پایان آقا را تفسیر می کند ، گواه غربتی است که نبود امام را فریاد می کنند ... اول و آخر این قصه درد است و تا نیاید این غم عاشقان را می سوزاند .
این ها را گفتم که روز نیمه شعبان اگر باز هم جشن تولدی بدون ظهور آقا گرفتی .......؟
 بیایید ما دیگر جشن تولد را برای صاحب تولد غمگین تر نکنیم ، کمی هم به دغدغه ها و غصه های او فکر کنیم .

مولایم میلادت مبارک

امسال هم مثل سال 87 باز هم افتخار خادمی ایشان در مجتمع یاوران مهدی نصیبمان شد. وقتی از چند روز قبل شور و شوق مردم را میبینی ، هر کس در هر سمتی که هست  گوشه ای از کار را میگیرد حسی وجودت را فرا میگیرد که ای کاش  ....


# نویسنده :: مهدیه :: شنبه 90 تیر 25 :: ساعت 1:37 عصر ::  نظرات ::



تو پست میهمانی آقا اشاره به نمایشگاهی کردم که هنوز کامل نشده بود . انصافا ً همه بچه ها برای تکمیل و پر بار شدن این کارگاه کوچک اما بامحتوا خیلی زحمت کشیدند خصوصا ً که اوج کارها در ماه مبارک رمضان بود .
10 غرفه با عناوین مختلف که می بایست از دریچه مهدویت به موضوع مرتبط گردد . غرفه ای که من و رفقا در آن فعالیت داریم غرفه نماز و مهدویت  است که باید بطور کاملا محسوس رابطه نماز با امام زمان را جلوه دهد . 
از آنجا که موضوع نماز اهمیت بسیاری دارد از این لحاظ غرفه ای که به این مهم اختصاص یافته در سالن منتهی به کارگاه می باشد که در حین رفت و آمد بازدیدکنندگان مورد توجه قرار گیرد . البته این مورد جزء امتیازش بود و کوچکی مکانش جزء معایب آن .

به واقع برای محتوای این غرفه از کتب معتبری که دارای احادیث از خود حضرت مهدی باشد استفاده شده . و تمام زحمات محتوایی و بار معنایی آن با سند است . سعی شده در این غرفه رابطه نماز و امام زمان و سه مسجد مهم و اصلی
« مسجد الاحرام ، مسجد الاقصی و مسجد کوفه که به ترتیب پایگاه قیام مهدی ، مصلی مهدی  و مرکز حکومت جهانی مهدی عج می باشد »
بصورت ساده و همه فهم بیان شود .

از اینها که بگذریم دلم می خواست در اصل بدانم که بعد از همه کاری که انجام شد این موضوع چقدر روی دوستانی که زحمت کشیدند اثر گذاشته و چقدر می تواند روی مخاطبین آن اثر داشته باشد ؟
پاورقی نویس آن می گوییم علاوه بر اینها دلم میخواهد بدانم که چقدر توانسته ایم مولایمان را راضی کنیم ؟ و تا چه حد توانسته ایم برای نزدیک شدن فرج ذخیره آل الله موثر باشیم ؟
و کلام آخر اینکه آیا نماز هنوز همان جایگاه قبلی را در دید من دارد ؟ آیا خودم تغییری کرده و یا خواهم کرد ؟!
حدیث این پست هم از مولایمان منتها این بار بصورت تصویری نه متنی !

حدیث

غرفه نماز


# نویسنده :: مهدیه :: دوشنبه 87 مهر 29 :: ساعت 7:41 صبح ::  نظرات ::



یامهدی

شوق آتشین آمدنت قرن هاست که بشر وامانده از عدالت ، معنویت و آزادی را بی قرار ساخته است . هر چند که افق نگاه مردمان گونه های مختلفی به انتظار بخشیده است اما همین واژه خود یکی از مشترکات انسان معاصر است . در این میان ادیان ابراهیمی به این مساله اهمیتی ویژه می دهند چرا که ظهور موعود در هر یک از این ادیان به مفهوم تشکیل حکومت و سروری بر دیگران است اما....

               گفتند صبح آمدنت صبح دیگری ست          صبحی که در ادامه اش از هر چه شب بری ست

یک ماه منتظر روز تولدت بودم آقا ، اما در شب میلاد شما هنوز نتوانسته ام ذهنم را آنطور که باید آماده کنم و پذیرای میلادتان باشم اما شما آنقدر به من لطف داشتید که در طلیعه ای گذشت مرا با خود آشنا کردید و هم اکنون در این ایام مرا به میهمانی خود در کنار گنبد فیروزه ای خود خواندید . در این میهمانی سبز وقتی در راهرویی قدم گذاشتم که با القاب شما مزین شده بود راهروی باریکی که یک سر آن به خلوت انتظار و سر دیگر آن به نمایشگاه کوچکی ختم می شد . در خلوت انتظار وقتی خود را تنها کنار جمکرانت احساس کردم خود را دلتنگ دیدم اما افسوس که حتی دلتنگی بدون حضور صاحب معنا ندارد.
از خلوت که بیرون آمدم راهروی باریک را بطرف نمایشگاه طی کردم راهرویی که با هر قدمش فاصله هایی را نشانم میداد که با گذشتن از آنها راه بسویت ختم می شود .فرصتی برای نوشتن نبود تنها به دو دلیل ... تولدتان و سالروز تولد این صفحه که با نام شما و برای شما و در جشن شما در طلیعه ای که طلیعه عمرم شد ...
هر وقت به این راهرو نزدیک می شوم احساس عجیبی دارم  اما نمی دانم چرا هنوز ذهنم آماده نیست !

راه روی خلوت انتظار


# نویسنده :: مهدیه :: شنبه 87 مرداد 26 :: ساعت 1:17 صبح ::  نظرات ::



ای  یوسـف زهرا  در دل های ما نه هفت سال ، که عمـری است خشک سالی می راند. در این دل های خشکیده ، نه گل محبتی می روید ، نه شکوفه حضوری به بار می نشیند و نه شقایق وصالی می شکفد. آن چه این دل قحطی زده را از نعمـت و خـرمی ، سرشار میـکند ، سرانگشت تدبیر شماست . بـیا و بر دل های مـا حکومت کن ، که این دیار جز به تـدبیر شما به سـامان نمیرسد . خوشا حال آنانکه چشم به راه خوبی ها نشسته اند ! چه بزرگ است پاداش آنان که به انتظار موعود جهانی روزگار می گذرانند و چه شکوهمند است رتبه و مقام آنان که منتظر حقیقی قائم آل محمد (ص ) هستند .

پروردگارا ! مهر یوسف را در دل عزیز مصر و همسرش نشاندی ، مهر یوسف زهرایت را نیز تو در دل ما بنشان .عشقی ده جانسوز که از سوز آن ، جهانی بسوزد و از آن سوزش ،شعله ای فراهم آید تا چراغ راه مشتاقان گردد. آمین.


# نویسنده :: مهدیه :: پنج شنبه 86 دی 20 :: ساعت 9:19 عصر ::  نظرات ::



نور رخسار تو را نیمه شبی چون دیدم             تـا سحـر روی تو شد قبـله گه امیـدم

روشنای رخت ای پردگی ، پرده نشین            فارغم کرد زهر چه به جهان می دیدم

بارها  نقش خیال تو به دل حـک کردم             سـالها غنچه احساس به یادت چیدم

تا بشویم رهت ای نو گل ریحانه ، ببین             شـبنم ســرخ زچشــمان تـــرم باریـدم

خار ماندن به برت ، به زگل بی تو شدن            من همین نکتـه زسـیر چمنت فهمیدم

به امیدی که  به گل بوسه ز رویت برسم           هر گلی دیده ام از جانب تو ،‏بوسیدم

بس کـن این ناز، مـرا کشـت تمـنا و فراق           گل نـرگس مکن این بار دگـر، نومیـدم

 

                                    ***  اللهم عجل لولیک الفرج***


# نویسنده :: مهدیه :: سه شنبه 86 دی 4 :: ساعت 3:11 عصر ::  نظرات ::





... هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی ؟... - شیلو عج الله